مقدمه

دانش خود یک مفهوم انتزاعی است اما کاربرد آن را می توان در هر مرحله از زندگی مشاهده کرد. دانش و نوآوری دست به دست هم داده و در کنار هم موفقیتی را برای توسعه هر جامعه ای ایجاد می کنند. انباشت دانش ارزش ایجاد می کند و این ثروت است که جوامع کشاورزی را به کشورهای صنعتی تبدیل کرده است (میلنر ، 2000). دانش یک مزیت رقابتی به شرکت ها می بخشد زیرا یکی از مفیدترین منابع آنها است. با این حال در این جهان با سرعت بالا ، فرد باید با نیازهای متغیر محیط مقابله کرده و از دانش به نحو احسن استفاده کند تا از پتانسیل کامل خود استفاده کند. علاوه بر این ، سرعت سریع فناوری این فرایند را تسهیل کرده و اینترنت چشم انداز محیط های تجاری را تغییر داده است. اقتصادهای امروزی اقتصادهای مبتنی بر دانش هستند (امریش ، 2005). پیتر دراکر گفت: “هدف مدیریت بهره وری از دانش است” (کلی ، 2004)

تعاریف مختلفی از مدیریت دانش وجود دارد ، اما به بیان ساده این فرآیند مدیریت درون سازمان است که به جمع آوری ، سازماندهی و به اشتراک گذاری دانش در شرکت می پردازد ، سپس ادغام ، ارزیابی و توسعه می شود و در سایر قسمت ها توزیع می شود. از سازمان مدیریت دانش به بخشی جدایی ناپذیر از فعالیت های مدیریتی تبدیل شده است زیرا به تصمیم گیری درست در زمان مناسب با اطلاعات واقعی در دست کمک می کند. سپس این اطلاعات در اختیار همه اعضای سازمان قرار می گیرد (Gurrieri، 2008). به عبارت دیگر ، این دانش به سایر محصولات و خدمات شرکت منتقل می شود که به ایجاد ارزش کمک می کند. این امر همچنین به مزیت استراتژیک یک شرکت نسبت به سایر شرکت ها کمک می کند. مدیریت دانش به طور کلی فقط به فناوری اطلاعات محدود نمی شود بلکه تمام جنبه ها مانند کارکنان ، فرایندها و گردش کار را در بر می گیرد ، به این معنی که مدیریت دانش مجبور نیست محدود به فناوری اطلاعات باشد هرچند که شکی نیست که فناوری نقش مهمی در مدیریت دانش دارد ، اما تمرکز ما در این مقاله بر جنبه های فناوری و مدیریت دانش در شرکت های بخش دولتی است ، به ویژه تمرکز ما بر بخش آموزش در اینجا خواهد بود (Hetland و همکاران ، 2007 )

فناوری اطلاعات و مدیریت دانش در بخش عمومی
نحوه دسترسی به اطلاعات در حال حاضر تغییر کرده است و به همین دلیل ارتباط مدیریت دانش در طول زمان افزایش یافته است. بنابراین همه شرکتها از جمله سازمانهای بخش دولتی با کمک کارکنان دانش بیشتر روی فناوری سرمایه گذاری می کنند تا از برنامه های جدیدتر برای افزایش بهره وری ، پاسخگویی و شفافیت به منظور افزایش سطح کارآیی و بداهه سازی کل فرایند استفاده کنند. اصلاحات بخش دولتی سازمانهای بخش دولتی مبتنی بر دانش هستند و به همین دلیل این منطقه از مطالعه برای آنها اهمیت زیادی دارد. آنها به کاربرد آن در سطح منطقه ای و ملی محلی نیاز دارند (میلنر ، 2000).

وقتی در مورد فناوری و مدیریت با هم صحبت می کنیم ، این بدان معناست که ذخیره سازی داده ها یک عنصر اساسی مدیریت دانش است. چندین نرم افزار وجود دارد که برای جذب اطلاعات و توزیع آن بین ارگانهای مختلف شرکت مانند سیستمهای مدیریت اسناد ، ابزارهای یادگیری الکترونیکی ، پایگاههای داده هدفمند ، هوش مصنوعی ، دسترسی به پایگاه داده شرکتها ، پورتالهای اطلاعات شرکت (ERP) این برنامه ها و چندین برنامه فناوری اطلاعات دیگر ابزارهای موثری برای مدیریت اطلاعات هستند که بدون آنها کار امکان پذیر نیست. سازمان های بخش دولتی نیز وارد این عصر دیجیتالی وسایل الکترونیکی شده اند ، به ویژه پس از ظهور سیاست هایی مانند ICT (کلی ، 2004). بنابراین بخش دولتی مسئولیت خود را با جذب بهترین افراد برای توسعه دانش ، رشد و یادگیری انجام می دهد. زیرا باید اهداف زیر را محقق کند:

  • توسعه دانش و ارائه اطلاعات برخلاف بخش خصوصی
  • دانش را برای همه ترویج دهید
  • کیفیت
  • کارآیی مدیریت

ساختار دولت در این زمینه اهمیت دارد زیرا دولت مجبور است از کیوسک های دانش حقوق فکری مراقبت کند (واتس و لوید ، 2004)
چارچوب مدیریت دانش تحلیلی
در بخش دولتی دانش پراکنده می شود زیرا دولت ها بر اساس سطح ایالتی و محلی تقسیم بندی می شوند. به غیر از این ، طبق سیاست دولت ، دولت همچنان در حال تغییر است ، به همین دلیل دولت فعلی از دولت قبلی درس می گیرد ، این به دولت این فرصت را می دهد که هر بار از تجربیات خود درس بگیرد و سیستم خود را از طریق حکمرانی خوب بهبود بخشد (اسلببرت ، 2004). مدیریت دانش در بخش دولتی راه را برای ادغام وسایل الکترونیکی در بخش دولتی هموار می کند. زیرساخت فناوری اطلاعات و ارتباطات به دولت کمک می کند تا به اهداف خود برسد و شهروندان کشور را برای دسترسی به اطلاعات با کیفیت که می توانند از آنها استفاده کنند آموزش دهد و همچنین خود آنها می توانند از طریق اشتراک دانش برای ملت ارزش قائل شوند (بیل و توماس ، 2004).

سازمانهای بخش دولتی بیشتر به رویکرد مبتنی بر افراد وابسته هستند ، اما برای این کار باید چارچوبی مناسب برای مدیریت دانش ارائه دهند. علاوه بر این مشاهده شده است که میزان پاسخگویی در سازمانهای بخش دولتی در مقایسه با بخش خصوصی شدیدتر است ، اما مطالعات نشان داده است که سازمانهای بخش دولتی از نظر سازگاری نسبت به بخش خصوصی کند بوده اند (آلمن ، 1992). این به دلیل عدم آگاهی ، سیاست های سختگیرانه است ، مردم مایل به اشتراک گذاری نیستند زیرا انگیزه زیادی در این زمینه نمی بینند و همچنین افراد بخش دولتی در برابر تغییرات کمتر مقاوم هستند. کل مجموعه بر اساس بوروکراسی است و هدف حداکثرسازی سود نیست. افرادی که در حوزه بخش عمومی کار می کنند بیشتر تمایل به منافع ملی دارند و خود محوری نیستند زیرا منافع شخصی خود را در درجه دوم اهمیت قرار می دهند. سازمان های بخش دولتی با رقابت دائمی بخش خصوصی ، سازمان های غیردولتی ، دولت سایر کشورها روبرو هستند. همه این دلایل توجیه می کند که چرا مدل های مدیریت دانش برخلاف بخش خصوصی که در آن فرهنگ ، علاقه ، از بخش دولتی گرفته شده است ، درک و همه چیز متفاوت است با این حال ، رویکرد سنتی بخش دولتی گاهی به مانعی در توسعه دانش تبدیل می شود (Burr and Girardi، 2003).

هر شرکتی مجموعه ای از الزامات خود را دارد و بر اساس آنها مدل مدیریت دانش خود را ایجاد می کنند و فناوری همیشه در حال تغییر است ، بنابراین شرکت های بخش دولتی نیز بر اساس الزامات خود زیرساخت های تکنولوژیکی متفاوتی را اتخاذ می کنند. مجموعه ای از فناوری ها وجود دارد که در فرآیند مورد استفاده قرار می گیرند و با هم نرم افزار را تشکیل می دهند. دلیل این که این شرکت ها هزینه زیادی برای این نرم افزار هزینه می کنند این است که برای تصمیم گیری بهتر به اطلاعات به روز نیاز دارند. بخش دولتی سعی می کند فناوری اطلاعات را در راه حل های خود برای عملکرد بهتر وارد کند.

مدیریت دانش و آموزش در بخش کشاورزی
به طور کلی مفهوم مدیریت دانش را می توان در تمام بخشهای دولتی مانند آموزش ، حمل و نقل ، مراقبت های بهداشتی و غیره به کار برد. با این حال ، این مقاله عمدتا بر بخش آموزش تمرکز خواهد کرد که می تواند با استراتژی های مدیریت دانش ارتقاء و توسعه یابد. آموزش و پرورش به هر حال یکی از مهمترین بخشهای اقتصاد کشورها است. این استخوان پشت ملت است که راه را برای رشد و توسعه آینده هموار می کند. بنابراین این بخش از اهمیت بالایی برخوردار است زیرا توسعه آن توسعه کشور است (کوک و همکاران ، 2004).

ما آموزش بخش کشاورزی کشور را از طریق سیستم های مدیریت دانش در نظر خواهیم گرفت. راههای زیادی برای دستیابی به این هدف وجود دارد مانند تحقیق در مورد روشهای نوآورانه برای توسعه بخش و توسعه برنامه های آموزشی برای همه ذینفعان برای عملکرد و رشد بهتر.

این را می توان به روش های مختلفی به شرح زیر انجام داد:

از این سیستم ها می توان برای ارزیابی منابع انسانی مشاغل استفاده کرد. منابع انسانی خون حیاتی کسب و کار است ، بنابراین ورود آنها نقش مهمی در توسعه بخش دارد.
از سیستم های مدیریت می توان برای تسهیل بخش کشاورزی از طریق استفاده از مطالعات موردی و ابزارهای مختلف مربوط به آموزش کشاورزی استفاده کرد.
به اشتراک گذاری دانش و استفاده از تکنیک ها و روش های جدیدتر در بین جوامع
بخش خصوصی همچنین می تواند از طریق القاء سیستم ها و فناوری های خود به بخش دولتی در تحقق اهداف خود کمک کند.
فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) همه بخش ها را تسهیل کرده است. به طور مشابه می توان از آن برای انتقال اطلاعات کشاورزی به منظور استفاده از نرم افزارهای جدیدتر و پیاده سازی سیستم های جدیدتر جهت هدایت پیشرفت و یادگیری استفاده کرد (واتس و لوید ، 2004).
آموزش باز و از راه دور یک ابزار م effectiveثر است که می تواند توسط بخش کشاورزی برای افزایش یادگیری آنها استفاده شود و می تواند برای توسعه متخصصان این زمینه استفاده شود.
از سیستم های اشتراک دانش نیز می توان برای مدیریت کار و توزیع دانش بین ذینفعان استفاده کرد (ویلما ، 2008).
فناوری آنقدر پیشرفت کرده است که در بخش و تخصص کارگران دانشمندی است که برای استفاده از فرصتهای مختلف و دانش خود برای توسعه و ارتقاء سیستمهایی که بتوانند استانداردها را رعایت کنند ، به کار گرفته می شود ، زیرا نوآوری پایانی ندارد. و بیشتر و بیشتر ابزارها و تکنیک های یادگیری را می توان با گذشت زمان برای رشد و توسعه به کار گرفت (تورگرسون و البورن ، 2002).

دولت بریتانیا هزینه های فناوری اطلاعات و ارتباطات را برای سه سال آینده افزایش داد
آن دولتهایی که برای مفهوم مدیریت دانش ارزش قائل بوده اند نیز از آن سود خواهند برد. دولت انگلستان در سال 2008 بودجه خود را برای فناوری اطلاعات و ارتباطات به 2.9 میلیارد پوند افزایش داد. ایده این بود که با استفاده از فناوری و بهبود عملکرد دولت و تقویت بخش آموزش و پرورش کشور ، بخش دیگری از آموزش و پرورش تقویت شود (Tearle، 2004). انگیزه های اصلی چنین حرکتی به شرح زیر است:

  • هماهنگی بهتر با والدین از طریق امکانات آنلاین
  • روشهای یادگیری جدیدتر برای بهبود برنامه درسی
  • افزایش منابع موجود برای بخش و افزایش مشارکت

این امر همچنین با نظارت و کنترل بهتر ، عملکرد بخش آموزشی را بهبود می بخشد
با این حال ، در هر دو بخش کشاورزی و آموزش انگلستان ، دولت تمام این اقدامات را انجام می دهد ، سپس باید به آموزش کارکنان بپردازد زیرا افراد باید به نرم افزارها و فناوری های جدیدتر مجهز شده و آنها باید از مهارت کافی برخوردار باشند. به منظور استفاده م effectivelyثر از آن (Tearle، 2004). با انجام این کار ، دولت فرصتها و بازار را برای شرکتهای بخش خصوصی افزایش می دهد ، زیرا شرکتهایی مانند مایکروسافت و شرکتهای منبع باز سعی می کنند با تأمین کننده فناوری در این بخش وارد بازار شوند ، بنابراین باعث ایجاد اشتغال و توسعه می شود. بخش خصوصی و دولتی (جان ، 2002).

بسیاری از شرکت های تخصصی در بازار وجود دارند که مایلند از طریق سیستم های پیشرفته خود به طرح های دولتی بخش دولتی کمک کنند. این شرکت در ارائه دانش و خدمات پیشرفته به بخش دولتی تخصص دارد. آنها خدماتی مانند نظارت بر داده ها ، اطلاعات اقتصادی و Agra برای بخش کشاورزی دارند. این شرکت دارای مشتریانی در سراسر جهان از جمله دولت ها و سایر مشاغل بخش شرکتی مانند Pfizer و EU و WTO است. از این رو دولت این فرصت را دارد که از منابع خارجی برای بهبود سیستم های مبتنی بر دانش خود در بخش استفاده کند (پائولو ، 2010).

نوآوری در بخش آموزش به معنای دستیابی به استانداردهای بالای آموزشی است. اینها معیارهای عملکردی مورد استفاده دولت است. نقش مدیریت دانش ، جستجوی راههای جدیدتر برای توسعه نهادهای مختلف بخش است. آموزش و پرورش مزیت رقابتی به یک ملت می دهد. به همین دلیل است که همه سازمان ها به طور سیستماتیک به دنبال راه های جدیدتری برای دستیابی به برتری هستند. با استفاده از مدیریت دانش ، دانشگاه ها قادر خواهند بود دانشجویان بیشتری را در خود حفظ کنند و همچنین به آنها در روند تحقیق کمک می کند. مدیریت دانش در فرایند مدیریت استراتژیک کمک می کند (Polkinghorn، 1992).

دولت می تواند از سیستم های تحت وب استفاده کند که در آن می تواند کمک های بلاعوض را از اهداکنندگان دریافت کند. با این حال ، اهداکنندگان برای تصمیم گیری م needثر به اطلاعات نیاز دارند و اینجاست که مدیریت دانش نقش مهمی ایفا می کند ، زیرا به اهداکنندگان کمک می کند تا تصمیم بگیرند و سپس عمل کنند. می توان از آن برای به اشتراک گذاری اطلاعات بین سازندگان کمک هزینه استفاده کرد. سازمان همچنین می تواند سیستم های مدیریت دانش ایجاد کند و شبکه ای را تشکیل دهد که در آن بتوانند مشکلات خود را به اشتراک بگذارند و برای درک بهتر ارتباطات فردی به فرد با یکدیگر برقرار کنند (جان ، 2002).

ممکن است در مدیریت دانش مسائلی وجود داشته باشد زیرا:

  • فرهنگ از مدیریت دانش پشتیبانی نمی کند
  • کمبود بودجه برای مدیریت دانش
  • عدم آموزش
  • نقشهای هماهنگ مدیریت دانش
  • ناتوانی مدیریت ارشد در ترکیب اقدامات جدیدتر و جستجوی فرصت ها
    عدم صلاحیت شرکت برای اندازه گیری منافع مالی (استین و کان ، 2008).

نتیجه
مفهوم مدیریت دانش برای دولت جدید نیست. دولت از فرصتهای قابل توجهی برای آن و فرصتهای مربوط به فناوری اطلاعات مرتبط با آن برخوردار است. با این حال ، این به توانایی دولت بستگی دارد که چقدر خوب بتواند این مفهوم را در فرهنگ سازمانی شرکت ادغام کرده و مدیریت دانش را ارتقا دهد که به آنها در رشد و دستیابی به شایستگی بیشتر کمک می کند (اما و همکاران ، 2005). شرکتهای بخش خصوصی و دولتی در ایجاد چارچوبی برای مدیریت دانش شباهت هایی با یکدیگر دارند اما سازمان بخش دولتی باید دقت بیشتری به خرج دهد زیرا شیوه های نظارتی دقیق تری دارد.

منابع

References

  1. Alleman, J. (1992), Empowerment of Employees – Private Sector Models in Public
  2. Education, Labor Law Journal, 43 (8), p477.
  3. Beal, B.D. and Thomas, D.E. (2004), Strategic Options for Managing Intellectual
  4. Asset Flows in the Information Sector, Journal of Managerial Issues, 16 (4),
  5. p442-459.
  6. Burr, R. and Girardi, A. (2003), The influence of social context factors on perceptions
  7. of procedural justice in the public sector, Australian Journal of Psychology, 55,
  8. p117-117.
  9. Cook, S., Macaulay, S. and Coldicott, H. (2004), Change Management Excellence:
  10. Using the Four Intelligences for Successful Organizational Change, Kogan Page.
  11. Emma, P., Clare, K., Tim, M. and Shaun, T. (2005), Comparing HRM in the voluntary and
  12. public sectors, Personnel Review, 34 (5) p588-602.
  13. Emrich, A.B. (2005), Start ‘Knowledge Revolution’ Now. (cover story), Grand Rapids
  14. Business Journal, 23 (49), p1-8.
  15. Gurrieri, A.R. (2008), Knowledge network dissemination in a family-firm sector,
  16. Journal of Socio-Economics, 37 (6), p2380-2389.
  17. Hetland, H., Sandal, G.M. and Johnsen, T.B. (2007), Burnout in the information
  18. technology sector: Does leadership matter?, European Journal of Work &
  19. Organizational Psychology, 16 (1), p58-75.
  20. John, O., (2002), Wiring Governments: Challenges and Possibilities for Public
  21. Managers, Praeger.
  22. Kelly, A. (2004), The Intellectual Capital of Schools: Measuring and Managing
  23. Knowledge, Responsibility and Reward: Lessons from the Commercial Sector, 1
  24. edition, Springer.
  25. Milner, E. (2000), Managing Information and Knowledge in the Public Sector, 1
  26. edition, Routledge.
  27. Polkinghorn J.R. (1992), Accelerating “At-Risk” Students, Journal of Labor Research, 3 (1), p11.
  28. Slabbert, A.D. (2004), Conflict management styles in traditional organizations, Social
  29. Science Journal, 41 (1), p83.
  30. Steyn, C. and Kahn, M. (2008), Towards the development of a knowledge management practices
  31. survey for application in knowledge intensive organizations, South African Journal of
  32. Business Management, 39 (1) p45-53.
  33. Paolo, B. (2010), ICT for education projects, Information Technology for Development, 16 (3)
  34. p232-239.
  35. Tearle, P. (2004), A theoretical and instrumental framework for implementing change
  36. in ICT in education, Cambridge Journal of Education, 34 (3), p331-351.
  37. Torgerson, C.J. and Elbourne, D. (2002), A systematic review and meta-analysis of
  38. the effectiveness of information and communication technology (ICT) on the
  39. teaching of spelling, Journal of Research in Reading, 25 (2), p129.
  40. Vilma, L. (2008), Sector reputation and public organizations, International Journal of Public
  41. Sector Management, 21 (5) p446-467.
  42. Watts, M. and Lloyd, C. (2004), Original article The use of innovative ICT in the
  43. active pursuit of literacy, Journal of Computer Assisted Learning, 20 (1), p50-58.

Citation to the original source: Knowledge Management in Public Sector Organizations. (2019, Apr 17). Retrieved fromhttps://phdessay.com/knowledge-management-in-public-sector-organizations/

اخلاق پژوهش: استفاده این مطلب، تنها در صورت استناد به مرجع مدیریت دانش ایران مجاز می باشد.