عنوان کتاب: راهنمای ساده مدیریت دانش

نویسنده: ملیسی کلمونز رومیزن

نقد کننده: ماریا آر شیرِی (دکتری)

بررسی اجمالی
کتاب رومیزن در 6 قسمت نوشته شده و به ترتیب منطقی دنباله بندی شده است. عنوان هر قسمت با استفاده از یک نام جذاب است که خواننده را به هر بخش محتوا می کشاند. در هر قسمت فصل های مختلفی وجود دارد که هر کدام با مرور کلی مطالب ارائه شده آغاز می شوند و با بخش مشخصی مشخص می شود که با عنوان “حداقل چیزی که باید بدانید” در مورد موضوعی که ارائه شده است مشخص شده است. با توجه به موضوع استفاده از عناوین خلاقانه و غیر معمول ، نویسنده معادل “پنجره های بازشو” صفحه کامپیوتر با استفاده از تصاویر لامپ در هر فصل را شامل می شود. این لامپها از نظر راهبردی برای تقویت محتوا قرار گرفته اند و به 4 روش برچسب گذاری شده اند: اینها را بدانید ، بدون هیچ ، بدانید که چگونه ، و نمی دانید. دانستن این که این لامپ ها نشان دهنده تکرار تعریفی است که خواننده باید بداند. بدون اطلاع از خوانندگان در مورد کارهایی که نباید انجام دهید. بدانید که لامپها چگونه با درسهای نویسنده در مورد این موضوع آشنا می شوند. آیا نمیدانید نکات بی اهمیتی است که به منظور آگاهی خواننده از ادبیات جالب ، تاریخ یا حقایق مربوط به موضوع در فصل است.

کاوش در Oxymoron
بخش 1 ، “کاوش در Oxymoron” ، تعریفی از مدیریت دانش را به عنوان فرآیندهای سیستماتیک ارائه می دهد که توسط آن دانش مورد نیاز برای موفقیت یک سازمان ایجاد ، ضبط ، به اشتراک گذاشته شده و مورد استفاده قرار می گیرد. دانش ، مهمترین دارایی امروز سازمانها ، مورد تأکید قرار گرفته است. در اوایل ، مفهوم جوامع عملی (COP) به عنوان یک جزء اساسی مدیریت دانش ارائه می شود. اهمیت کارکنان دانش به عنوان “ذهن ، نه دست” با KM که در زمینه سازمانهای یادگیرنده ارائه شده و به عنوان وسیله ای برای مشارکت کارکنان برای توسعه شغلی طولانی مدت و موفقیت سازمانی پایدار مورد تاکید قرار گرفته است. بخش 1 همچنین شامل یک بحث عمیق در مورد مدیر ارشد دانش (CKO) است ، نقشی که به عنوان یک عامل مهم در موفقیت ابتکار مدیریت دانش تعیین می شود. قسمت 1 با نمونه هایی از موفقیت های مدیریت دانش در تجارت و صنعت به پایان می رسد.

سرآغاز

قسمت 2 ، “شروع به کار” ، راهنمای گام به گام برای اجرای استراتژی مدیریت دانش را ارائه می دهد. نویسنده هشدار می دهد که برای موفقیت KM ، باید ریشه در استراتژی سازمانی داشته باشد. در ترویج استراتژی مدیریت دانش ، حمایت اجرایی ارشد که در بالاترین سطوح متصل شده و در راههای سازمان مهم است ، مهم تلقی می شود. کلیدهای اجرای موفقیت آمیز KM ارائه شده است ، از جمله نیاز به شروع کوچک (ترجیح خلبانان) ، کار از چارچوب کمیته هدایت و پیگیری پروژه های “gee whiz” با تأثیر و دید بالا.

نویسنده در تصمیم گیری برای قرار دادن مدیریت دانش در محل سازمان ، نشان می دهد که هیچ پاسخ درستی برای محل تعلیم مدیریت دانش وجود ندارد. به نظر می رسد یک بخش مستقل که به مدیر اجرایی گزارش می دهد و از نظر سازمانی در کنار سایر مدیران ارشد فناوری اطلاعات (IT) ، منابع انسانی ، امور مالی و عملیات قرار دارد ، حمایت می شود. بدیهی است که نقش CKO یک نقش مستقل نیست ، بلکه یک نقش مشارکتی است که به توانایی ارتباط افراد نیاز دارد. اگرچه CKO “مسئول” اجرای استراتژی مدیریت دانش است ، اما سایر نقشهای کلیدی مهمانداران دانش ، محققان دانش ، کارگزاران دانش و اشتراک کنندگان دانش به همان اندازه مهم هستند.

گروه های هم کارکرد

این کتاب شامل بحث گسترده ای در مورد COP است که به عنوان “برنامه قاتل” برای مدیریت دانش نامیده می شود. تصور می شود که یک COP به پیشبرد استراتژی ، انتقال دانش و بهترین شیوه ها ، ایجاد قابلیت های اصلی و افزایش نوآوری کمک می کند. با این حال ، یک تفاوت واضح بین آنچه COP است و نیست است. به عنوان مثال ، یک COP نه یک تیم است و نه یک گروه کاری است که توسط مدیریت تعیین شده است. در عوض ، COP نماینده یک نهاد داوطلبانه است که با اشتیاق برای یک هدف مشترک متمایز شده و تا زمانی که اعضا می خواهند COP دوام داشته باشد ، دوام دارد. یک COP در 5 مرحله (برنامه ریزی ، راه اندازی ، رشد ، پایداری و بسته شدن) چرخه می شود ، با فعالیت های اجتماعی در سراسر چرخه زندگی COP نمایانگر یک موضوع ارزش آفرین است.

هماهنگ کننده جامعه مهمترین عامل موفقیت مهم در یک COP است. انجام وظایف هماهنگ کننده جامعه مستلزم این است که هماهنگ کنندگان 15 تا 25 درصد از کل زمان خود را به هر جامعه اختصاص دهند. علاوه بر موقعیت هماهنگ کننده جامعه ، حداقل تخصیص منابع اضافی مورد نیاز است که شامل خدمات یک کتابدار ، پشتیبانی منشیگری و زمان آزادسازی کارکنان برای مشارکت در COP می شود. از آنجا که منابع در همه سازمانها ارزشمند است ، نویسنده از تخصیص منابع بر اساس اصل تعداد کمی حمایت می کند. این بدان معناست که 20 درصد از مهمترین علل (آنهایی که تقریباً 80 درصد از مشکلات را به همراه دارند) برای سازمان بسیار حیاتی هستند و در نتیجه عللی هستند که باید بیشتر مورد تأکید قرار گیرند. اصل تعدادی از افراد کلیدی است که باید رعایت شود تا منافع COP با استراتژی سازمانی و تخصیص منابع مطابقت داشته باشد.

 

نمی توان با آن زندگی کرد: بدون آن هم نمی توان زندگی کرد!
بخش 3 ، “نمی توان با فناوری اطلاعات زندگی کرد: نمی توان بدون فناوری اطلاعات زندگی کرد” ، این تصور را تقویت می کند که CKO باید به خوبی با مدیر ارشد اطلاعات سازمان در ارتباط باشد. هر دو CKO و مدیر ارشد اطلاعات ، برای نفوذ در سازمان ، باید به طور مداوم برای سازمان ارزش نشان دهند. درک این پویایی مهم است زیرا هر دو عملکرد مدیریت دانش و فناوری اطلاعات در سازمانها به عنوان مراکز هزینه در نظر گرفته می شوند نه مراکز سود. بخش 3 همچنین بحث گسترده ای در مورد شبکه های مختلف (اینترنت ، اینترانت و اکسترانت) و توضیح برنامه های مختلف مورد استفاده برای یافتن اطلاعات الکترونیکی (پست الکترونیکی ، پایگاه های داده و موتورهای جستجو) را ارائه می دهد.

آیا شما ، من و هر کس دیگری هستید
بخش 4 ، “فرهنگ شما ، من و همه دیگر” ، اطلاعات مدیریت دانش ارائه شده در بخش 1 و 2 را تکمیل می کند و بر اهمیت درک فرهنگ سازمانی در تمام مراحل استراتژی مدیریت دانش تأکید می کند. از آنجا که اجرای یک استراتژی مدیریت دانش به طور م representsثر نشان دهنده تغییر است ، هرگز نباید قدرت فرهنگ را دست کم گرفت. نکته مهم این است که رهبران باید تشخیص دهند که فرهنگ می تواند جلوی تلاش های مدیریت دانش را بگیرد. رومیزن با بیان این نکته مشاوره و دیدگاه خوبی در مورد فرهنگ سازمانی ارائه می دهد

مهم نیست که چقدر جنبه های احمقانه ای از نظر فرهنگ دارید ، این نظر را برای خود نگه دارید. چه خودی باشید و چه خارجی ، وظیفه شما این است که فرهنگ را با نقاط قوت و ضعف آن بشناسید و در درون آن کار کنید. تحقیر آشکار افرادی را که باید از آنها درس بگیرید بیگانه می کند.

نویسنده هشدار می دهد که فرهنگ سازمانی ممکن است به عنوان “کارت وحشی” یا “برگ برنده” برای تغییر عمل کند. برخی از فرهنگهای سازمانی ممکن است سالم (سازمانهای یادگیرنده) در نظر گرفته شوند ، در حالی که برخی دیگر از فرهنگهای سازمانی ناسالم تلقی می شوند. واضح است که سلامت فرهنگ سازمانی یک عامل کلیدی در موفقیت استراتژی مدیریت دانش است. حضور (یا عدم) شبکه های اجتماعی قوی که به احساس سرمایه اجتماعی در فرهنگ سازمان کمک می کند ، برای فرهنگ سازمانی مهم است. نویسنده سرمایه اجتماعی را مجموع ارتباطات بین افراد و هنجارهای مربوط به اعتماد و رفتار می داند که انسجام اجتماعی را ایجاد می کند.

حفظ امتیاز
قسمت 5 ، “حفظ نمره” ، به جنبه های اندازه گیری مدیریت دانش می پردازد. این بخش کلیدی است زیرا چارچوبی برای ارزیابی موفقیت مدیریت دانش و ثبت ارزش آن ارائه می دهد. توصیه اصلی این بخش نیاز به ترکیب اعداد (کمی) با داستانهای (کیفی) پشت اعداد است. این امر این فرض را تقویت می کند که هم دانش ضمنی و هم صریح در زمینه افرادی که استراتژی مدیریت دانش را دنبال می کنند دارای ارزش هستند. نویسنده از تولید اقدامات قابل اجرا ، نه اندازه گیری همه چیز ، استفاده از سیستم های اندازه گیری موجود در صورت امکان ، و تدوین استراتژی های ارتباطی که اقدامات و استراتژی های تعیین شده را در اولویت قرار می دهد ، حمایت می کند. برای یکپارچگی سیستم اندازه گیری استفاده از معیارهای معتبر و معتبر مهم است که باید به روشهای مختلف با زمینه کافی برای توضیح آنها نشان داده شود.

روش های اندازه گیری برای مدیریت دانش ارائه شده است ، با تاکید بر کارت امتیازی متوازن که بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد. کارت امتیازی متوازن ، مأموریت و استراتژی یک سازمان را به معیارهایی که عملکرد مالی را نشان می دهد و همچنین 3 دیدگاه دیگر پیوند می دهد: مشتریان ، فرایندهای تجاری داخلی و یادگیری و رشد. اگرچه به میزان کمتری مورد استفاده قرار می گیرد ، نویسنده اقدامات سرمایه فکری را با استفاده از گونه شناسی 4 نوع اندازه گیری معرفی می کند: روش سرمایه فکری مستقیم ، روش سرمایه گذاری در بازار ، روش بازگشت دارایی ها و روش کارت امتیازی.

روش سرمایه فکری مستقیم ارزش دارایی های نامشهود را ابتدا با شناسایی اجزای مختلف آنها و سپس تعیین آنها به تنهایی یا با هم برآورد می کند. روش سرمایه گذاری بازار ، یک معیار تا حدودی ناپایدار ، بر ارزش ادراک شده یک سازمان در بازار متمرکز می شود و تفاوت بین ارزش بازار شرکت و حقوق صاحبان سهام آن را بررسی می کند. روش بازگشت دارایی ها بر درآمد متوسط ​​از دارایی های نامشهود تمرکز می کند. محاسبه بازده دارایی ها شامل تقسیم درآمد قبل از مالیات شرکت به متوسط ​​دارایی های ملموس و سپس مقایسه با میانگین صنعت است.

روش کارت امتیازی برای سرمایه فکری مشابه کارت امتیازی متوازن است که قبلاً توضیح داده شد. اما هنگام تمرکز منحصرا بر اندازه گیری سرمایه فکری ، اجزای مختلف دارایی های نامشهود مورد ارزیابی قرار می گیرد. نمونه ای از کارت امتیازی دارایی های نامشهود نشان دهنده کار کارل اریک سویبی ، پیشگام در مدیریت دانش است. Sveiby2 بر شایستگی های انسانی (ارزش ها ، تجربه ، مهارت های اجتماعی و سابقه تحصیلی) ، ساختار خارجی (علائم تجاری ، نام تجاری ، و تصویر) و ساختار داخلی (پایگاه های داده ، فرایندها ، مدل ها و اسناد) تمرکز دارد.

اقامت در مسافت طولانی
قسمت 6 ، “حل و فصل ایلیدوسکوپ مسائلی که ممکن است برای کسانی که استراتژی مدیریت دانش را اجرا می کنند مفید باشد. به عنوان مثال ، نویسنده اهمیت عدم تساوی مدیریت دانش با فناوری اطلاعات را پیشنهاد می کند ، در مورد نیاز به تعیین مهلت های واقع بینانه احتیاط می کند (5 سال به نظر می رسد هنجار برای اجرای کامل مدیریت دانش) ، و بر اهمیت تطبیق تفاوتها که هنوز استانداردسازی را به طور کامل قربانی نکرده است تأکید می کند. علاوه بر این ، نویسنده از سابقه نظامی خود خارج می شود تا ارزش اظهارنظر (به ویژه پس از مرحله آزمایشی) را با استفاده از گزارش های به موقع پس از عمل و پیاده سازی مجدد تکرار کند. تغییرات دقیق مبتنی بر درس های آموخته شده

این کتاب 315 صفحه ای با 3 ضمیمه شامل یک واژه نامه مختصر ، فهرستی از وب سایتهای مفید و یک فهرست مرجع از کتابها و مقالات مربوط به پایان می رسد. این کتاب کاملاً فهرست بندی شده است تا به خواننده در یافتن موضوعات مورد علاقه کمک کند. با این حال ، یک میز جداشونده وجود ندارد که بخش های “حداقل لازم است بدانید” کتاب را در یک پوستر قابل استفاده مناسب برای نصب خلاصه می کند.

ارزیابی
به طور کلی ، این کتاب وظیفه برجسته ای در ارائه اطلاعات اساسی مدیریت دانش دارد. بخشهای 1 ، 2 و 5 به 3 س keyال اصلی در مورد KM پاسخ می دهند:

1. KM چیست و چه کاری می تواند برای یک سازمان انجام دهد؟

2. راهبرد مدیریت دانش چگونه آغاز می شود؟

3. موفقیت مدیریت دانش چگونه ارزیابی می شود؟

اصلی ترین ویژگی بارز این کتاب توانایی آن در انتقال اطلاعات مدیریت دانش به نویسنده است که در زبان پیچیده مدیریت دانش گم نمی شود. این کتاب محتوای KM را عمیق تر تقویت می کند که معمولاً در یک دوره دانشگاهی یا در یک متن علمی ارائه می شود.

بخش 4 با استفاده از آنچه می توان به عنوان توصیفی ساده از فرهنگ سازمانی توصیف کرد (عنصری که در قسمتهای 1 ، 2 و 5 کمک کرد) ، بحثی در مورد فرهنگ ارائه می دهد که در این زمینه کار می کند و مکمل اطلاعات “خالص” مدیریت دانش است. در بخشهای 1 ، 2 ، و 5. اگر چیز دیگری نباشد ، قسمت 4 بر اهمیت فرهنگ سازمانی به عنوان عاملی که می تواند استراتژی مدیریت دانش را تسهیل یا از خط خارج کند تأکید می کند. به رسمیت شناختن اهمیت فرهنگ و یادگیری از فرهنگ می تواند یک استراتژی غیرقابل مقایسه برای افزایش احتمال موفقیت هنگام اجرای مدیریت دانش باشد.

ممکن است گفته شود بحث قسمت 3 در مورد فناوری اطلاعات آنقدر ابتدایی است که حتی یک فناوری “غیرحرفه ای” آن را بی فایده می داند. ممکن است نویسنده بحث فناوری را به کاربر مبتدی فناوری اطلاعات معطوف کرده باشد ، به اشتباه تصور می کند که فقدان دانش مدیریت دانش برابر با فقدان دانش فناوری اطلاعات است. این مشاهدات به ویژه با توجه به این که کتاب به وضوح تمایز می دهد که مدرک فناوری اطلاعات نیست ، جالب است. در واقع ، حذف قسمت 3 یا جایگزینی آن با بخشی از نمونه های مدیریت دانش در صنعت مراقبت های بهداشتی (صنعتی که به آن اشاره نشده است) ارزش بیشتری خواهد داشت. در هر صورت ، توصیه ای برای خوانندگان آینده این کتاب این است که از قسمت 3 کتاب دیگری که بیشتر آموزنده است ، بگذرند.

به نظر می رسید قسمت 6 ، مانند قسمت 3 ، به عنوان یک بخش مجزا “مناسب” نیست. برخلاف قسمت 3 ، که بی فایده به نظر می رسد ، قسمت 6 مجموعه ای از مفاهیم مفیدی را ارائه می داد که می توانست به طور موثری در ارزشمندترین بخشهای کتاب (قسمت 1 ، 2 و 5) گنجانده شود.

در مرور این کتاب ، بخش COP که به عنوان “استراتژی قاتل برای مدیریت دانش” تعریف شده بود ، به درستی عنوان را برآورده کرد و بیشترین سوالات را منعکس کرد:

1. چرا ، اگر COP در صنایع دیگر بسیار ارزشمند تلقی شود ، آیا مفهوم COP در محیط مراقبت های بهداشتی رایج نیست؟

2. چگونه می توان محتوای ارائه شده در این کتاب را در زمینه سیستم های بهداشت پرستاری به کار برد؟

پاسخ س 1ال 1 شامل 4 عنصر مهم در موفقیت COP است. اول ، برای پیشرفت COP ، این امر مستلزم سرمایه گذاری در منابع و ساختارهای حمایتی است. ثانیاً ، موفقیت در COP و KM مستلزم تمرکز طولانی مدت است تا تأکید بر نتایج فوری و ملموس. ثالثاً ، به نظر می رسد COP به معنای پذیرش برخی از سستی در سیستم ها برای تسهیل نوآوری است. چهارم ، یک COP عمدتا در سازمانهای یادگیرنده دیده می شود ، به ویژه در کسانی که دارای فرهنگ سازمانی سالم هستند و برای سرمایه اجتماعی ارزش قائل هستند. با توجه به این 4 عنصر مورد نیاز برای موفقیت در COP (عناصری که اغلب در بسیاری از محیط های مراقبت های بهداشتی وجود ندارد) ، قابل درک است که چرا COP یک هنجار در محل کار مراقبت های بهداشتی نیست. بدیهی است که COP در مراقبت های بهداشتی به دلیل تعهد ناکافی برای تأمین بودجه این نوع تلاش ها ، عدم تمرکز طولانی مدت ، زمان بیکاری در سیستم ها که مانع از آزادی کارکنان می شود ، و در نهایت محیط های شگفت انگیز کاری که برای سرمایه اجتماعی ارزش قائل نیستند یا هیچ سیستم پاداشی داخلی برای پرورش آن ندارند.

اگرچه س 1ال 1 مشکل را نشان می دهد ، اما س 2ال 2 به راه حل اشاره می کند. به نظر این داور ، راه حل این است که پرستاران از دانش خود استفاده کنند و این حرفه را در خط مقدم اقتصاد دانش فعلی قرار دهند.

بدیهی است که یک استراتژی مدیریت دانش برنامه ریزی شده و خوب اجرا شده در ایجاد ساختار ارزشمند و هوشمند در سرکردگی CKO می تواند مشارکت پرستاری را کاملاً قابل مشاهده و از تأثیر بالایی برخوردار کند. با فشار فعلی برای فرهنگهای مغناطیسی و نیاز به عملیاتی کردن روشهای مبتنی بر شواهد ، KM در یک نقطه عطف بسیار مهم قرار دارد. با توجه به ارزش KM در ارتقای استراتژی سازمانی و ثبت نتایج ، حرفه پرستاری می تواند به عنوان نهادی سازان نوآوری و تسهیل کننده انتقال دانش برای مزیت رقابتی و تسریع بهبود عملکرد ظاهر شود. با توجه به اینکه در حال حاضر تعداد محدودی از موسسات مراقبت های بهداشتی از استراتژی مدیریت دانش استفاده می کنند ، استفاده از استراتژی مدیریت دانش بسیار مهم خواهد بود. 3 علاوه بر این ، اجرای موفق مدیریت دانش زمان زیادی طول می کشد ، و این نشان می دهد که هرچه زودتر سازمان مدیریت دانش را شروع کند ، زودتر سازمان به احتمال زیاد از مزایای پذیرش زودهنگام بهره خواهد برد.

نتیجه
کتاب رومیزن به عنوان یک متن اصلی KM که دستورالعمل های گام به گام در مورد نحوه پیاده سازی مفهوم را ارائه می دهد ، مطابق صورت حساب خود عمل می کند. این کتاب مملو از نکات و ترفندهای تجارت مورد نیاز برای موفقیت و پایداری مدیریت دانش است. این کتاب در قالبی آسان برای خواندن ارائه شده است که خواننده را آگاه و درگیر می کند. به طور کلی ، این کتاب کاربر پسند نشان دهنده یک آغازگر ضروری برای کسانی است که وارد حوزه مدیریت می شوند. نکات جالب مطرح شده و ضمایم ارزشمند ارائه شده ، پیشنهاداتی را برای کسانی که به دنبال مهارت در مدیریت دانش هستند ارائه می دهد. به طور کلی ، این کتاب هرگونه افسانه ای را که مدرک مدیریت دانش مد است ، برطرف می کند و استدلال محکمی ارائه می دهد که چرا مدیریت دانش باید یک استراتژی سازمانی ارزشمند برای آینده باشد.

منابع

1. Rumizen MC. The Complete Idiot’s Guide to Knowledge Management. Madison, Wis: CWL Publishing Enterprises; 2002. [Context Link]

 2. Sveiby KE. The New Organizational Wealth. Williston, Vt: Berrett-Koehler; 1997. [Context Link]

 3. Guptill J, Elliott C. Creating a Comprehensive Knowledge Management Strategy: A Case Study [audioconference]. Chicago, Ill: American College of Healthcare Executives; 2005. [Context Link]

منبع اصلی قابل دسترس در: Book Review: Knowledge Management: An Innovative Strategy for the Future | Article | NursingCenter

اخلاق پژوهش: استفاده از این محتوا صرفا در صورت استناد به مرجع مدیریت دانش ایران مجاز می باشد.